....$$=$+$....

خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را تغییرنیافتنی است،شهامتی تا تغییر دهم آنچه را می توانم و دانشی تا بدانم تفاوت آن دو را

....$$=$+$....

خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را تغییرنیافتنی است،شهامتی تا تغییر دهم آنچه را می توانم و دانشی تا بدانم تفاوت آن دو را

کاری کن که رخ دهد!!!!

شیوانا از مقابل مدرسه ای عبور میکرد پسر جوانی را دید که غمگین و افسرده بیرون مدرسه به درختی تکیه کرده و به افق خیره شده است، شیوانا کنار او رفت و جویای حالش شد،پسر جوان گفت:" حضور در این مدرسه نیاز به پول زیادی دارد ولی پدرم فقیر است و نمیتواند از پس مخارج تحصیل من بر آید با مدیر مدرسه صحبت کردیم و او گفته است به شرطی میتوانم رایگان در این مدرسه تحصیل کنم که بتوانم در امتحانات درسی، در تمام دروس بالاترین نمره را به دست آورماما این درسها سخت است و با خودم میگویم که این اتفاق هرگز نمیتواند رخ دهد،برای همین به ناچار باید تحصیل را ترک کنم" شیوانا نفسی عمیق کشید و گفت:" یعنی تو قبل از انجام آزمون شکست را پذیرفته ای و از پذیرفتن آن غمگین هم شده ای؟؟!!!!!!!!دلیل این تسلیم و واگذاری مبارزه هم تنها این است که این اتفاق یعنی پیروز شدن، افتادنی نیست!!!!!!!!!!!!!!!! خب اینکه کاری ندارد! راهی پیدا کن و اگر پیدا نمیشود راهی بساز که این اتفاق بیفتد، کاری کن که این چیزی که میخواهی رخ دهد به جای دست روی دست گذاشتن و قبل از آزمون از تلاش دست کشیدن سعی کن با چنگ و دندان از چیزی که به آن علاقه داری دفاع کنی و اتفاقی را که دوست داری

 رخ دادنی سازی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 اگر سرنوشت تو به رخ دادان این اتفاق بستگی دارد، خب کاری بکن که رخ بدهد!!!!!!!!!!!!"

 سپس شیوانا دست بر  شانه های پسر جوان کوبید و گفت:" انسان قوی وقتی به مانعی بر میخورد تسلیم نمیشود یا راهی پیدا میکند که از آن مانع عبور کند و اگر این راه پیدا نشد آن راه را میسازد !!

برخیز و راه پیروزی خود را بساز و اتفاقی را که بقیه محال میدانند

رخ دادنی کن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

همون جایی که هستم باید باشم!!!

روزی مردی که خود را بسیار صاحبدل و اهل معرفتمیدانست وارد دهکده شیوانا شد. یک راست نشانی مدرسه را گرفت و درست وسط کلاس درس ، کنار شیوانا نشست و به او خیره شد. شیوانا لبخندی زد و خیر مقدمی گفت و جویای احوالش شد. اما آن فرد با غرور گفت:"من سن وسالم از تو بیشتر است و سال ها به کسب دانش و معرفت مشغول بوده ام واکنون قصد دارم به قله بلند آن کوه بروم و به خدا نزدیک تر شوم..."

شیوانا با تبسم از او پرسید:"اگر به قله رسیدی و چیزی جز قله و ابر و برف ندیدی چه میکنی؟

مرد غریبه با غرووووووووووووووور گفت:" دستانم را دور دهانم می گذارم و فریاد میزنم که آهای خدا تو کجایی؟!"

شیوانا با لبخند گفت:"زحمت زیادی نکش مطمئن باش جوابی که میشنوی این است که من پایین بین بندگانم هستم،تو کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟"

دینگه ام دینگه...

سلام به دوستان... از آن دینگه ای که من از این دینگه دینگه ها نتونستم چیزی دینگه بگیرم پس ابجی عزیزم برام این دینگه رو گذاشت...

 آموزَش زبان ترکی تو دینگ ثانیه:

1- هرگاه حرف ب ساکن قبل از ر بیاید جای آنها عوض می شود:
کبریت *** کربیت تبریز *** تربیز

2- حرف گ در اول کلمه ق و در سایر موقعیتها ج ادا میشود:
گازوئیل *** قازوئیل
تگرگ *** تجرج
کامپیوتر *** قامپیوتیر

3- گاه حرف ه در آخر کلمه به ی و در برخی انواع گویش به صدای او تبدیل میشود:
گوجه فرنگی *** قوجی فرنجی (یا همان گیرمیز بادمجان)
ماهی تابه *** مایتابو


4- صدای ق به صدای گ و حرف گ در اول کلمه با صدای ق ادا می شود. در برخی موارد ق حذف میشود:
قند *** گند
گلابی *** قلابی
آقای رئیس *** آی رئیس

5- گاه حرف ی بعد از حرف با صدای کسره با صدای و تلفظ میشود:
مدیر *** مدور

6- بعد از حروفی که در کلمه با صدای کسره ادا میشوند یک ی اضافه میشود:
مثال *** میثال
ابتدا *** ایبتیدا
چراغ *** چیراگ

7- حرف ک هیچگاه با صدای ک ادا نشده و بسته به موقعیت حرف در کلمه، موقعیت کلمه در جمله، نوع وضع عصبی گوینده، محل تولد گوینده، وضع آب و هوا و ... با صدای ش خ چ ق ادا شده و گاه اصلا ادا نمی شود: من به تک تک سوالات شما پاسخ خواهم داد *** من بی تشتچ سوالات شما پاسخ خواهم داد.
مرتیکه کثافت درست رانندگی کن *** مرتیچه چثافت درست رانندجی قن
سلام آقای دکتر *** سلام آی دتر
زبان بیسیک *** زبان بیسیخ
چکار می کنی؟ *** چخار موقونو ؟

8- معمولا افعال در حالت اول شخص به صورت دوم شخص بیان میشوند.
من با شما نبودم *** من به شما نبودی !

9- ضمیر ملکی متصل دوم شخص به صورت سوم شخص بیان میشود:
حالت خوبه ؟ *** حالش خوبی

در کل مثل رشته عربی برای فارسی زبانان میمونه که به دوستم گفتم اگه یه ال+اسم کنی میشه عربی

                             ال+اسم= یه اسم عربی الکی من در آوردی