زنی جوان به همراه همسرش در بازار راه می رفت. شیوانا را دید که گوشه ای نشسته است. نزد او رفت و همسرش را معرفی کردو گفت: همسرم با من خیلی مهربان است،خصوصیات خیلی خوبی دارد، اسباب آسایش مرا در حد توانش فراهم میکند،اما نسبت به من خیلی سخت گیر است وحتی اجازه نمی دهد برای خرید، تنهایی به بازار بیایم و یا نزد خانواده ام بروم. خیلی ساده من درتمام روز در چاردیواری خانه زندانی هستم تا او از راه برسد تا مانند زندانبانی مهربان مرا با خود به بیرون بیاورد و یا نزد فامیل ببرد. این درحالی است که قبل از ازدواج با او من بدون هیچ مشکلی کارهای شخصیم را آزادانه انجام میدادم و از همه مهم تر این سخت گیری در مورد خواهران خودش وجود ندارد!!
شیوانا به سمت مرد برگشت و به خنده گفت:نظر تو چیست؟؟؟
مرد جوان گفت: همسرم را خیلی دوست دارم و نمی خواهم از دستش دهم. او دختری پاک اما خام وبی تجربه است و می ترسم بدون حضور من درجامعه آسیب ببیند، برای همین اصرار دارم هر جا میروم کنارش باشم تا نکند صدمه ای ببیند و دچار ناراحتی شود.
شیوانا سرش را تکان داد و گفت: اما تو با این سخت گیری دلسوزانه و محبت آمیزت او را بی دست و پا می سازی و باعث میشوی نتواند مانند آدمهای عادی روش های دفاع از خودش را در مقابل خطرهای معمولی یاد بگیرد، به همین خاطر به تدریج ترسی بی معنا و گنگ در وجودش رخنه میکند و اعتماد بنفسش را کم کم از دست میدهد و هر روز به تو وابسته تر می شود. شاید الان تو از این وابسته بودنش احساس خوبی داشته باشی، اما چند سال بعد که صاحب بچه شوید و به خاطر مشغله های کاری، مجبوری او را آزاد تر کنی خواهی دید که نسبت به هم سن وسال هایش بی دست و پاتر و در مقابل حوادث غیر قابل پیش بینی آینده زندگی ناتوان تر از بقیه عمل خواهد کرد. بهتر است همانند خانواده خودت به او در حد متعارف و معقول آزادی عمل بدهی و از فاصله دورتری مواظبش باشی تا او بتواند اقتدار درونی لازم برای زندگی در شرایط تنهایی و بحرانی را پیدا کند. اگر همیشه سعی کنی کار دست و پاهای اور ا خودت انجام دهی در آینده ای نه چندان دور خواهی دید که او در استفاده از دست و پاهای خود در حد یک انسان معمولی هم عاجز و ناتوان است و این عجز و ناتوانی به بچه های تو هم منتقل خواهد شد، مسلما این چیزی نیست که تو دوست داری محبوبت گرفتار آن شود.
به اندازه ۱۰۰ کرم کراک دوستت دارم زیاد نیست ولی حکمش فقططططططططططططططططططططططططططططط اااااااااععععععععععععععدددددددددددااااااااااااااااامه





۶×۶=۳۶
سلام بلاگ جالبی داری .... خواستم ببینم با من تبادل لینک می کنی ؟
یه سری بهم بزن ضرر نداره شاید دوست تای خوبی واسه هم شدیم
اگر خواستی منو با ااسم
سایت تخصصی ترنس و تکنو
لینک کن از طریق یاهو و یا سایت بهم خبر بده مرسی
حـــــــتما حتـــــــــما آدرس بلاگ و اسمی که می خوای لینک بشی رو برامون تو قسمت نظرات بذار و یا از یاهو خبر بده دو تا آی دی تو سایت هست به یکیش پی ام بده ممنون
همیشه هستند کسانی که نمی خواهند پرواز تو را ببینند تو به پرواز فکر کن نه به آنها































وبساز ابزار وب نویسان جوان
جدیدترین کذهای موزیک
سلام........ چه سرعتی داری در آپ کردن وبلاگت......یه کم مهلت بده آپ قبلیت هضم بشه.....شوخی کردم ..... خوبه.....خیلی فعالی.....
.
.
.و اما این قصه سر دراز دارد......
.
.
.به نظرم سختگیری تو زندگی به جای اینکه مشکلی رو حل کنه ......بر عکس.... مشکلات زیادی هم به زندگی اضافه میکنه ......البته من خودم با حضور زن تو اجتماع تو یه جاش مشکل دارم اونم این که بخواد بره سر کار .....سرم بره نمیتووونم اینو قبوووووول کنم.......ولی اینکه بخواد بره خرید و تنها بره یه جایی بیاد و از اینا ....فکر نکنم مشکلی باشه......ببخشید که اینجوری گفتم ولی خوب نظرمه دیگه چه کنم......بای بای
سلام
مثلا اگه سر کار بره ازش چی کم میشه،چیه میترسه سرش هبو بیاره؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی اپسلون به طرفش اعتماد و ایمان نداره؟؟؟؟؟


این آقا سعید کیه که چنین نظری میده
چقدر خود بین
خیلی دلش بخواد،بره سر کار کمک خرجت می شه.هر چند همه مردا این طورین که می خوان طرفشون بهشون از نظر مالی مهتاج باشه
اون که می دونم هم کلاسیته،تازشم تو وبشم رفتم.

در کل خدا رو شکر کنه دستم بهش نمی رسه.
مامان جون امروز خوبه،یعنی فشارش بالا نیست.
بیا دیگه
خاله بگو هی این دست اون دست نکنه.
بابا تابستون تموم میشهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.
بوس بوس
سلااااااااااااام آخ جون صابی میخاد دعوا کنه
من سر کار میرم کار کردنم دوس دارم بابا جوونو خام وگرنه الان یکی از شروط ازدواج کاره
سلام....میگم این وندا خانم چه قدر منو مورد لطف خودشووون قرار دادن......
.
.
.
.باز من میگم این حس آنتی دخترم گل نکنه....نمیزارن که
من از تو طرفداری می کنم پشتتم مثل.............



خیالت راحت مهشید جون،آفرین برو سر کار پولشو ببر
زن سر کار نره یعنی چی
اصلا مفهومی نداره
اول همین رو می گن بعدش که دیدن سر کار بره بهتره به زور بعدش می خوان راضی کنن که بره سر کار.
آخه جونشونو می تونی ازشون بگیری اما پول............
اصلا اسم پول می یاد کر میشن
آره خوب کلیم چیز برای ابجی کوچولوش قاقالیلی میگیره